Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

 
زنـدگـی مـا

بـازتـاب بـاورمـان اسـت

هـنـگـامـی کـه عـمـیـق تـریـن بـاورهـای خـود را

دربـاره زنـدگـی تـغـیـیـر مـی دهـیـد . . .

زنـدگـی هـم بـه هـمـان انـدازه

تـغـیـیـر مـی کـنـد ! . . .


امروز دلم دوباره شکست….

از همان جاي قبلي…!

کاش مي شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا ديگر شروع نشوي….

کاش مي شد فرياد بزنم… پايان!

...دلم خيلي گرفته….!

اينجا نمي توان به کسي نزديک شد!

آدمها از دور دوست داشتني ترند!


ادامه مطلب...

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت21:21توسط وحید SODAGAR | |


I love all the stars in the sky, but they are

nothing compared to the ones in your eyes



من تمام ستاره های آسمون رو دوست دارم ولی

اونا در مقایسه با ستاره ای که در چشمان تو

میدرخشه هیچند !


+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت21:17توسط وحید SODAGAR | |

 

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود

شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر

مهربانی حاکم کل مناطق می شود

 

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت21:12توسط وحید SODAGAR | |

 
وقـتی نیـستی چنـان بـه تــو فـکـر مـیکـنم کـه مـغـزم به نبـودنـت پـی نـمـیبرد...

دکـتــر عـلـی شــریعـتـی

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت21:9توسط وحید SODAGAR | |

 

طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته

شعر می گویم به یادت در قفس غمگین و خسته

من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی

ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی

 

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:عشق,علاقه,محبت,هستی,ساعت20:6توسط وحید SODAGAR | |


دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم

ترسم که شوی غافل و در دام بمیرم


خواهم که شوم ازنظر لطف تو غایب

هر چند که پر دردم و بسیار حقیرم


گر آب فراموشی ازین بیشتر آید

ترسم که فرو شوید از آن لوح ضمیرم


جان کرد وداع تن و برخاست که وحشی

بنشین تو که من در قدم موکب میرم


وحــشــی بـافـقـی

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت19:30توسط وحید SODAGAR | |

تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است

پس همیشه امید داشته باش



آرام شـده ام مثل درخــتی در پاییـز

وقــتی تمام برگ هایـش را

باد بــرده باشـد!

 


ادامه مطلب...

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت19:26توسط وحید SODAGAR | |

 

غمگینــَم...

مثـل ِ عکسـی در اعلامیــــه ی تـَرحیـــــم ! 

کـــه "لـــبخنــدش" .. 

دیگــران را "مـی گــریـانـد" ...! 


 

ديــوونگــي يعــني :

عکسشــو تو گوشــيت هي نيگــاه کني ، واســه بار هــزارم . . .

انگــار تاحــالا نــديديش . . !

بگي خــو آخــه دلم همــش يه ذره ميشــه بــرات . . .

بغــض کنــي و زرتــــي اشکــات بــريزه . .

شمــارشــو با ذوق بگــيري شــايد اينبار جــوابتو داد. . .

شــايد با مــهربوني بگــه جــــــونم . .

شــايد. . شــايد. . شــايد. . .اي تــــو روحــــت با هــمين شايد گفتــنات خــاطره . .

بــازم هــمين صــداي مســخــره تو گوشــت بپــيچه :

مشــــترک مورد نــظر پاسخــگو نميــباشــد. . لطــفأ مجــددا بمــيريد . . . !



ادامه مطلب...

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:احساس,بغض,گریه ,ساعت19:22توسط وحید SODAGAR | |

گاهی عمر تلف میشود ؛

به پای یک احساس ….

گاهی احساس تلف میشود ؛

به پای عمر !

و چه عذابی میکشد ،

کسی که هم عمرش تلف میشود ؛

هم احساسش …


+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت18:54توسط وحید SODAGAR | |

 
هـــرکـــــــی ازم سراغــــت رو میگیـــــــره؛ 

نمیگـــــــم وجــــود نــــداری, میـــگم وجــــودش رو نــــداشتـــــــی ...!! 


گاهـی باید بعضـی احسـاس ها رو بـذاری 

تـوی خونه ی سالــمندان دلــت ، 

اینـقدر بهـش بی توـجهی کنـی تا بمــیرن ! 

 

 

 


ادامه مطلب...

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:التماس, ماندن ,شکایت ,احساس,ساعت18:24توسط وحید SODAGAR | |

اگر گریــه نمیکنـــم فکــر نکن از سنگـــــم !

مــن مـــــرد هستم ...

تنهـاییــ قـدم زدنم از گریـه کردنـ دردنـاکــــ تـــر استـــ .

از “نبـودنـت” دلگیر نیستم …


از اینکه روزگاری “بـودی” دلگیرم …

مــن و تـــو

دو نیــمه ی یــک سیــب بودیـــم

تــو را یــکی بــرد

مــرا کــرم خـورد


ادامه مطلب...

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:زیبا,شعر ,گل, جدایی, افسوس ,شادی,ساعت18:6توسط وحید SODAGAR | |


بذار صادقانه اعتراف کنم

هرروز دلم برایت تنگ میشود

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت18:3توسط وحید SODAGAR | |

 


to tell someone how much you love,
how much you care.
Because when they''''re gone,
no matter how loud you shout and cry,
they won''''t hear you anymore





به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید.

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت18:1توسط وحید SODAGAR | |


سخـت است حرفت را نفهمند،

سخت تر این اسـت که حرفت را اشتباهی بفهمند،

حالا میفهـمم، که خـــدا چه زجـری میکشد

وقتی این همه آدم حرفش را که نفـهمـیده اند هــیچ،

اشتباهی هم فهمیده انــد.


“دکـتر عـلی شـریعتی”

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت18:0توسط وحید SODAGAR | |

دلــم گرفته

دلم عجیـب گرفته است

و هیــچ چیز،

نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نــارنج می شود خاموش،

نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ ایـــن گل شب بوست

نه هیچ چیز مرا ازهــجوم خالی اطراف نمی رهاند

و فکــر می کنم

که این ترنم مــوزون حــزن تا به ابدشنیده خواهد شد


سهراب سپهری

 

+نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت17:59توسط وحید SODAGAR | |

صفحه قبل 1 ... 60 61 62 63 64 ... 68 صفحه بعد