Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود ..

  تمام شد ..!

     امروز با تو بودن ..


       یا نبودن فرقی ندارد...

          سیگار باشد یک خیابان و برگهای زرد پاییزی...

             من میروم تا دود کنم هستی ام را ..

نیمکت عاشقی یادت هست؟

کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..


بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،

برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان ب
ر سرمان،

می ریخت..

او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید

اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ

می کشد.


بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،

مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من


می خندد.
 
بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.


بیاکلاغ هارا پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها

مژده دهند.


دوباره صدایم کن .....