Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

چـه اشـتـبـاه بـزرگـیسـت.......
تلخ کردن زندگی خود

بـرای کـسـی کـه......... در دوری مـا
شـیـریـن تـریـن لـحـظـات
زنـدگـیـش را سپری مـی کـند.

اشتباه اصلی ما در زندگی هزاران کار غلطی نیست که انجام میدهیم،

بلکه هزاران کار درستی است که برای اشخاص غلط انجام میدهیم...

 

می دونی چیه رفیق ؟

  حکایت زندگی ما شده مثل “دکمه پیراهن”

     اولی رو که اشتباه بستی

         تا آخرش اشتباه میری …

              بدبختی اینه که زمانی به اشتباهت پی می بری

                   که رسیدی به آخرش …

 

 ” وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد. “   (برتراند راسل)

 “Why repeat the old errors, if there are so many new errors to commit"

(Bertrand Russel)

+نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:اشتباه,قطعه انگلیسی,پایان,سخنان بزرگان,اموزنده,ساعت21:35توسط وحید SODAGAR | |

یا رب به در تو روســیاه آمده ام
بر درگه تو به اشک و آه آمده ام

اذنم بده راهم بده ای خـالق من
افکنده سر و غرق گناه آمده ام

عمرم به گناه ومعصیت شد سپری 
با بار گنه حضور شاه آمده ام

گم کرده ره و منزل پرخوف وخطر 
طی کرده بسوی شاهراه آمده ام

یارب تو کریمی و رحیمی و عطوف
بــا عــذر و اشــتـبـاه آمــده ام

غــفــار توئی صــمـد توئی بـنـده منم
محتاجم و با حال تباه آمــده ام

با بـیـم و امـیـد و حـالـت اســتــغــفـار
با چشم تر و نامه سیاه آمده ام

یـا رب تــو بــده بـــرات آزادی مـن
درمـانده مـنم بهر پـنـاه آمـــده ام

من معترفم به جرم و عصیان و گـناه
در بـارگـهت چو پرِّ کاه آمده ام

دریای کــرم توئی و مـن ذره خــاک
با لطف تواینگونه به راه آمده ام

دسـت مـن افـتـاده نـالان تـو بـگـیـر
چون یوسفم و ز قعر چاه آمده ام

یا رب به مـحـمـد و عـلـی و زهـرا 
پهـلوی شکـسته را گواه آمـده ام

حقّ حـسـن و حسـیـن و اولاد حسین 
نـومـید مکن که روسیاه آمده ام

بـر نــامــه اعـمـال مـحـبـت نـظـری
بر عمر گذشته عذرخواه آمده ام

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد